پیوندعاشقانمون پیوندعاشقانمون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره
 دخترنازمون دخترنازمون، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

مهدیای خوشگلم

نقاشی

دختر خوشگل مامانی این روزا خیلی علاقه به نقاشی کردن داری واسه همین بابایی یه سری لوازم التحریر برات خریده تا بتونی کلی نقاشی های خوشگل بکشی نقاشی های دختر گلی                                                                                                                                 &n...
16 مرداد 1396

خبر....خبر

  عزیز دلم ...مهدیا آرام جانم ... چند روز پيش باهم رفتیم دکتر برای سنجش بینایی و اونجا متوجه شدن که چشمای کوچولو و خوشگل شما گل دختری احتمالا ضعیفی داره چندماه قبل هم اومده بودیم دکتر یه قطره بهمون داد ولی این باربعد از یک روز قطره ریختن تو چشمای زیبای دخملکم گفت بعلهههههههههههه شما باید برای پیشگیری از تنبلی چشم حتماً مدتی عینک بزنی خیلی ناراحت شدم و نگران که شما به این کوچولویی عینک رو قبول میکنی یا نه و کلی فکرای مختلف و نگرانی های جور و با جور تو کله مامانی بود تا اینکه عینک شما رو گرفتیم و همه چیز خوب پیش رفت خدارو شکر شما هم قبولش کردی   ...
7 خرداد 1396

ز کوی یارمی آید نسیم باد نوروزی(سومین نوروز با مهدیا جون)

    خوشگل مامان عیدت مبارک سلام دختر قشنگم عیدت مبارک خوشگلم،توی اولین روزای سال جدید مامانی از ته ته دلش آرزو میکنه وبلاگت امسال پر بشه از اتفاقات قشنگ و لحظات خوب.امیدوارم هر لحظه از سلامتی و سرخوشی و خوشحالی و آرامش و خوشبختی و برآورده شدن آرزوهامون و موفقیت هایی که توی این سال جدید داریم بنویسم. این سومین بهاریه که با وجودت زندگی ما بهاری تر شده دخترم و هرسال با وجودت عاشقانه تر به استقبال بهار میریم. امسال اولین سالی بود که برات هفت سین درست کردیم به خاطر همین وقتی هفت سین مون کامل شد خیلی ذوق کرده بودی وهمش می پرسیدی این چیه؟ هروقتم که ازت غافل میشدم زودی می اومدی سراغ هفت سین دخت...
14 فروردين 1396

بای بای با پوشک

1396/1/1 بلاخره تصمیم گرفتم پرونده پوشک شدنت رو ببندم  و برای همیشه با پوشک خداحافظی کنی  برای همین یک روز بدون پوشک رو شروع کردیم صبح که از خواب بیدار شدی پوشکت رو باز کردم و بردمت دستشویی و برات توضیح دادم که از این به بعد باید بیای دستشویی جیش کنی با کلی خوشحالی قبول کردی و میگفتی من بزرگ شدم و از این به بعد میام دستشویی جیش میکنم تا ساعت 11 هر نیم ساعت میبردمت دستشویی ولی متاسفانه هیچ خبری نبود،داشتم کارای خونه رو انجام می دادم که دیدم سر وصدات نمیاد اومدم دیدم بله دستشویی ت رو کامل تو شورتت کردی ولی چون کم بوده فقط لباست رو کثیف کرده بود  دلم میخواست بشینم زار بزنم،اما سعی کردم به خودم مسلط باشم و با شما بدرفتاری ن...
2 فروردين 1396