اولین آتلیه مهدیا در سه و نیم سالگی
عشق کوچولوی زندگیمون چهل و دو ماهه شد...
حال ما سه تا باهم خوبه...
چهارمین شب یلدای مهدیا جون...
شیرین زبون مامان سی و هشت ماهه شد...
یه سورپرایز یهویی...
دیروز یه بسته پستی برامون اومد که با دیدنش حسابی سورپرایز شدی صاحب کار بابایی برات یه عروسک Löwe هدیه فرستاده بود چون میدونست که عاشق عروسک Löwe هستی با این کارشون خیلی خوشحالمون کردند،قبل از تولدت یه Löwe کوچولو داشتی که خیلی دوستش داشتی همش به بابایی میگفتی برات یه Löwe بزرگ هم بخره. تا اینکه با بابایی تصمیم گرفتیم هدیه تولد برات یه Löwe بزرگ بخریم،روز تولدت هم با دیدن هدیه ات خیلی خوشحال شدی و از اون بعد همش میگفتی عروسک هام یکیش باباست اون یکی هم Baby حالا مامان شو میخوام ولی الان دیگه عروسک هات یه خانواده شدند  ...
نویسنده :
مامان هانیه
16:43