22 ماهگی
عروسک من،روزای کنارت بودن خیلی شیرین و قشنگه....خیلی مااااه شدی.دخترک مهربون و دوست داشتنیِ ما کلی شیرین زبون شده و یه عااالمه جمله ی دوحرفی میسازه و حسابی مارو غافلگیر میکنه!
از بین رنگ ها فعلا فقط رنگ قرمز رو میشناسی
عاشق ماست و نعنایی،یه بار برات ماست و نعنا درست کردم که خیلی خوشت اومد از اون روز نعنا خور شدی حسابی،دیگه هر غذایی که میخوای بخوری انقدر قشنگ با اون زبون شیرینت میگی مامان نعنا بیار
تنهایی از پله ها می تونی بری بالا و پایین ،خودت که خیلی از این پیشرفتت خوشحالی هستی
می تونی بدون این که اب بریزی تو لیوان کوچولوت خودت اب بخوری
از پشه و مگس می ترسی،هر وقت یه پشه میبینی بهش میگی:پشه برو،من نه بابا نه مامان نه بیبی نه(یعنی پشه برو پیش ما نیا،بیبی هم عروسک محبوبته)
خیلی دوست داری که یاد بگیری خودت لباستو بپوشی،هر وقت یکی از لباسات رو میبینی خیلی باهاش درگیر میشی تا بتونی بپوشیش وقتی هم یه کوچولو موفق بشی خیلی خوشحالی میکنی و میای بهم نشون میدی
یکی دیگه از کارهای این روزات صحبت کردن با تلفن،هر چی که دم دستت باشه میگری رو گوشت و میگی الو بعدم شروع میکنی با زبون خودت حرف زدن
عاشق قایم موشک بازی هستی،بعضی وقتها میری یه جایی قایم میشی و بلند میگی:من نیست و اون وقته که من میام پیدات میکنم و کلی باهم بازی میکنیم
بعضی وقتها هم عروسک تو بغل میکنی و باهام خداحافظی میکنی میگم کجا میری؟میگی:پارک
شبا عادت داری همه ی عروسک هاتو میبری تو تختت و پیش خودت می خوابونیشون
عاشقتم دختر 22 ماهه ی شیرینم